انار خانم

دل آدمی زاد مثل انار است ،باید خوب چلانده شود ،حکما شیره اش هم مطبوع است .

انار خانم

دل آدمی زاد مثل انار است ،باید خوب چلانده شود ،حکما شیره اش هم مطبوع است .

رفتم دیوار رو نگاه کنم ببینم سماور مینیاتوری پیدا میکنم یا نه ، دیدم خونه تو جنت آباد شده متری ۱۳۵۰۰ .

نمیدونم  اوضاع جنت آباد چطوره  الان ولی یادمه سال ۷۹ مامانم یه واحد ۷۰ متری اونجا خریده بود ۱۷ تومن !


حالا که امید رفته ماموریت من یه گلدن تایم  پیدا کردم ،آقاشیره شب ها حدود ۸ میخوابه و گل دختر حدود ۱۰ ،و از ده به بعد من کاملا آزادم . 

این چند ماه کلی کتاب خونده ام ، یعنی درواقع کتاب هایی که قبلا خونده بودم رو از اول خوندم ، دوتا کتاب جدید هم خوندم .سخنرانی های قدیمی رو هم که فایل کرده بودم کامل گوش دادم ، چند روزه احساس میکنم اون وسواس به خوندن و دیتا جمع کردن دوباره اومده سراغم ... یعنی تا سرم خلوت میشه حس وای کتاب نخونده داری و کتاب جدید پیدا کن میاد سراغم ‌. چند شب پیش ،مامان بافتنی میبافت از تو وسایلش یه قلاب و کاموا  برداشتم و دوتا فیلم قلاب بافی از یوتیوب ... برای اوضاع من خوبه ...نمیزاره فکرم بره جایی که نمیخوام ...چون کاملا با مود قبلیم فرق داره ...

دلم نمیخواد باز برگردم  به وسواس های موقع تولد آقاشیره ...


مثل وقت هایی که رژیمم و یه قابلمه ماکارونی چرب نارنجی تو یخچال صدام میکنه بیا منو بِخور این قالب بلاگ اسکای میگه بیا منو بکوب و از اول بساز !!! 

!This is a test

خیلی وقت پیش ،ماهی قرار بود برای پست های دورهمی رمز بده ،‌توی پرشین بلاگ که نمیشد کامنت خصوصی بزاره این شد که همون آدرس رو اینجا ساختم .اون روز فکرش رو هم نمیکردم یه روز دلم بیاد از بلاگ انار بیام بیرون  ولی چند ماه بعد با بی رحمی نشستم جراحی اش کردم .یک عالمه از پست ها رو حذف کردم و حالا هم خیلی راحت گذاشتمش همون جا و اومدم .

من خیلی زود ریشه میدوونم ،ریشه های قوی ،توی هر شرایطی،حتی توی وبلاگ یک نفره خودم .

خوش حالم که دیگه بعد از هر کامنتی که میزارم کسی نمیاد ریشه یابی کنه که من که اِلَم چرا بِل رفتار کردم !



ماهی حالا وبلاگش رو بسته و رفته ولی همیشه سر سجاده های من و توی دعای آخر چهارشنبه هام هست .