منم از ساعت سه و نیم تا شیش وسط قرارشون وایساده بودم زل زده بودم بهشون !
یه اصطلاحی هست که دریا جنون داره ، یعنی بعضی ها با دیدن دریا اختیار از دست میدن و میخوان خودشون رو غرق کنن توش.
من جنون "وسط آسمون تو صبح های بارونی از پشت پنجره "دارم یعنی وقتی پنجره رو باز میکنم دلم میخواد از همونجا بپرم تو آسمون بعد سر جام فریز بمونم و هی قطره ها از بغلم سّر بخورن برن رو زمین .
تکنولوژیش یه روز میاد ،حیف که من نیستم اون موقع .
*عنوان از قیصر ...
خانم الف همکار من بود در اداره سابق ، هم سن مامانم تقریبا و با سابقه کار زیاد ...
یک بار که رفته بودم گزینش بهم گفتن ظاهرا شما مانتو و آستین و مقنعه تون رو باهم سِت میکنید ! گفتم خوب طبیعتا وقتی مانتوم سورمه ایه مقنعه ام قهوه ای نیست ! گفتند نه ! یکی از همکاراتون گفتن این کار به صورتیه که باعث جذابیت و جلب توجه دیگران و نقض هویت حجاب میشه ...
خوب ، اگر شما من رو دیده بودید میتونستید این رو به عنوان جک این ور اون ور تعریف کنید که گزینش به حجاب انار گیر داده ! من هم بعد از این که حسابی به این جک خندیدم یه سخنرانی غرا در باره نگاهم به حجاب به همراه یک سری راهکار در حد ملی ، استانی ، منطقه ای و اداره ای ارائه دادم .البته ته همه اینا هم به خانم گزینش یادآوری کردم چند ماه قبل ما همدیگه رو تصادفی تو یه پاساژ تو صادقیه دیدیم و شما که خودتون از پوشش من خارج از اداره شناخت دارید واقعا چرا ؟ هان ؟ چرا ؟
القصه ! نتیجه گزینش من که مثبت شد و تمام ...چند ماه بعد تو جمع همکارا خانم الف یه سوتی داد و من فهمیدم که اونی که اون گزارش رو برای من داده بود ایشون بوده . البته نه اون موقع نه بعدش چیزی نگفتم ، نه به خودش نه به بقیه همکارا .
امشب داشتم تو کانتکت های تلگرام تند تند دنبال یکی میگشتم یهو یه چهره آشنا دیدم برگشتم بالا ، پروفایلش رو باز کردم و چشمم به جمال خانم الف بدون حجاب روشن شد و متوجه شدم که به سلامتی بازنشسته شدند و دیگه نبازی به ماسک ندارن !
پ.ن. طرح توانمند. سازی. زنان. روستایی* خریداریم !
خدایا لطفا برای ما یک برنامه اردوی جهادی برای روزهای عید هماهنگ بفرما که
-همه مون با هم بتونیم بریم.
-بچه هام مریض نشن اونجا .
-من احساس بیهودگی نکنم و هی نگم کاش فلان کار رو بلد بودی .
-لهجه شون طوری باشه که راحت با هم ارتباط برقرار کنیم .
-من خودم سمت بلوچستان رو ترجیح میدم ولی بازم انتخاب با شماست .
-امید دنبال فلسفه بافی نره و درست کار کنه مخصوصا کار فیزیکی .
-آهان ، سنی هم باشن بهتره ، میدونی که من رشد امید برام مهمه ! تو سرپل ذهاب زیاد سر شیعه و سنی ان قلت می آورد . دیدی دیگه ؟!
-تیم خوبی باشن و تهش از این فرقه ها ی من درآوردی از آب در نیان .وایسن کار کنن .مدل اکیپ داداش ز.ب . خوبه .
-جایی که میریم رو بپذیرم و بعدا هی غصه نخورم براشون.
-درگیر بیماری نباشند و کار آموزشی لازم داشته باشن .
-این مهم بودا ،مخصوصا بچه معلول نداشته باشن .
-اگر هم درگیر بیماری بودن با تامین هزینه شون زود خوب بشن .
-تو مدتی که میرم و میام حال مامان و بابام خوب باشه و من اونجا استرس نگیرم .
-همینطور حال برادر و میم جون
-قبلش هم یه عالمه پول بهم بده که دست خالی نرم .
-اگه چیز دیگه ای هم خوبه که به عقل من نرسیده لطفا خودت به فضل و کرمت برآورده بفرما
اگر هیچ کدوم اینا هم نشد ، ما رو عید بفرست بشاگرد ، بریم به بچه های خودمون سر بزنیم .
جدی گفتما ...خیلی دلم میشکنه اگه نزاری من برم ده روزیه جا کار کنم .
چند وقت پیش عکس یه لباس دخترونه رو به میم جون نشون دادم و گفتم تو که زیاد میری خرید اگه همچین چیزی دیدی بهم بگو ، گفت این لباس سبک لباس های دختر کیت میدلتونه . خوب من نمیدونستم که دختردار شده ! امروز توی اینستگرام گشتم دنبال عکس هاش ، وای که چه اوضاعی تو کامنت ها بود ! باور نکردنی ! ملت طوری در باره اختلافات عروس های رویال فمیلی بحث میکردن که انگار بیست و چهار ساعته تو خونه اونا نشستن ...چه فحش هایی به هم داده بودن سر این که کدوم عروس محبوبه و کدوم مارموز !!! تازه زیر یه پست هایی هم هنوز داشتن چارلز رو نفرین میکردن که به دایانا خیانت کرده !
چیزی در وجود آدم ها هست که مجبورشون میکنه خاله زنک باشن (بعضی ها میگن این کلمه بار جنسیتی توهین آمیز داره ، من قبول ندارم البته !) و اگه سوژه گیرشون نیاد اون ها رو تا تو کاخ باکینگهام هم میکشه !